بسم الله الرحمن الرحیم

وجه مشترک تمامی آثاری که توسط محمد صادق باطنی ساخته شده اند و ما دیده ایم پرهیز از کلیشه های متداول در ساخت اثر است.
مهم نیست که چرا  اکثر کارگردان ها در کشور ما به حفظ کلیشه ها پایبند مانده اند. نکته مهم این است که دلیل تفاوت صادق باطنی تسلط به موضوع مستندی است که قرار است بسازد. در واقع او بیشتر  یک تئوریسین است تا تکنو کرات. هر چند با تکنیک هم آشنایی خوبی دارد.

در مستند او با ما از حداقل ابزار روایت استفاده شده است اما نه تنها این اتفاق از جذابیت مستند کم نکرده بلکه هر چقدر که میگذرد مخاطب کنجکاوتر به تماشا مینشیند.

استفاده مناسب و به موقع از موسیقی و آرشیو های با کیفیت به زیبایی اثر افزوده است. همچنین اسم مستند ایهام بسیار زیبایی را در ذهن تداعی می کند.
ظرافت هایی زیادی در این کار نهفته است که برای فهمیدن آن باید چند بار یا اینکه با دقت بسیاری اثر را دید. به عنوان مثال هرجا آرشیوی از فیلم های تقدیر شده ضد ایرانی نمایش داده می شود، پرخاشگری و بدوی بودن ساختگی ایرانی ها در آن مشهود است.
باطنی سعی بر این داشته که ابتدای مستند را با آماده سازی ذهن مخاطب شروع کند اما به نظر می رسد نتوانسته این کار را به خوبی انجام دهد.
در سکوتی کامل و مقاله وار "بسم الله الرحمن الرحیم" و "سفیر فیلم تقدیم می کند" نمایش داده می شود و بدون هیچ مقدمه ای المان های موسیقی و صحبت های اوباما و زیرنویس با یک بک گراند سیاه منتقل می شود.
شروع ناگهانی محتوای مستند ضربه ای به ساختار وارد کرده است اما بک گراند سیاه می تواند یک عامل برای مواجهه تدریجی با محتوا باشد.
این بک گراند سیاه با یک
دیزالو یک ترانزیشنال کات را با چهره اوباما به وجود می آورد که با هماهنگ سازی موسیقی و فیلم هیچ نیازی به این ترنزیشن نبود.
در صحنه ای که صدای اعلام جوایز گلدن گلوب بر روی سکانسی از فیلم جدایی ایکس از ایگرگ افتاده است به انتقال مفهوم کمک شایانی کرده است.

اگر به جای اینسرت متنی "سال بعد" پس از نمایش دریافت جایزه اصغر فرهادی از یک ترنزیشن که انتقال زمان را نشان دهد استفاده می شد روایت فیلم روال بهتری داشت و به نظر می رسد باطنی با قرار دادن این اینسرت در حین مستند خود، به شیوه روایت عالی آن لطمه زده است.
در صحنه ی بعدی برای تاکید بیشتر بر روی میشل (همسر اوباما) در زیر نویس میشل را با رنگ زرد نوشته است. به صورت هوشمندانه ای به جای استفاده ی بی جهت از ترنزیشن (اشتباهی که معمولا فیلم سازهای مبتدی و حتی حرفه ای بسیار مرتکب می شوند) از جامپ کات استفاده کرده است و باز هم صدای صحنه ی بعدی را روی تصویر اوباما انداخته است.تصاویری از فیلم آرگو نمایش داده می شود که به خوبی نمایانگر بدوی بودن مردم ایران است و دوباره در حین تماشا این تصاویر موهن صدای تشویق و صحبت های جشنواره "جایزه منتخب منتقدان" را می شنویم. اما این بار بسیار زود تصویر کات می خورد و بهتر بود این پرش کمی دیر تر صورت گیرد.نمایش قطعه ای منتخب از فیلم آرگو که صحنه اعدام دسته جمعی به وسیله تیر اندازی را نشان میدهد و حس غم و عصبانیت را به مخاطب منتقل کرده است به شکل عالی و بی نقص به جشنواره گلدن گلاب کات می خورد و چهره خندان مجری برنامه یک پارادکس کم نظیر با صحنه ی قبلی ایجاد کرده است.
در نمایش اهدای جایزه اسکار باز هم می بینیم که در زیرنویس "میشل اوباما" را با رنگ زرد نمایش می دهد و مخاطب را به سخنرانی اوباما ارجاع می دهد که در آن از میشل اسم می برد.
قطعا باطنی از این ترفند برای بیان محتوا به صورت غیر مستقیم استفاده کرده است و اولین چیزی که از مقصود کارگردان به ذهن می رسد این است که: اوباما از قبل برای ایران برنامه داشته است و ....
و جایزه اسکار به کارگردان یک فیلم ضد ایرانی توسط میشل اوباما اهدا می شود.
در صحنه های بعدی باطنی با نمایش بخش هایی از تیزر فیلم
300 (برخاست یک امپراطوری) سعی در ارائه پیش بینی هایی درباره جوایز بین المللی سال بعد دارد که البته این پیش بینی ها محقق نمی شود و با اقبال فیلم جاذبه در آکادمی متوجه می شویم که این بار آمریکا ، روسیه را هدف قرار داده است.
این که فیلم جاذبه چه ارتباطی با روسیه دارد جای بحث فراوان دارد که در این مجال نمی گنجد. 

در پایان هم با مقدمه چینی هایی که صورت گرفته(اوباما که به مردم ایران می گوید:من با شما هستم ) نام مستند(او با ما) نمایش داده می شود و با ایجاد یک ایهام از اسم اوباما ، کلمه (است و نیست) را مقابل آن قرار می دهد تا سردرگمی را با این شیوه بیان کند.

به نظر می رسد باطنی می تواند با تکیه بر تئوری و تکنیک یک مستند ساز و کارگردان هنری خوب باشد.
در شرایطی کنونی که فیلم سازان ما کارهایی با محتوای نازل می سازند و ادعا می کنند که کارشان به لحاظ هنری فاخر است، باطنی می تواند یک جریان ساز برای هنر انقلابی و  هنر مورد تایید مقام معظم رهبری باشد.

بنده به ایشان خدا قوت می گویم و برایشان آرزوی توفیقات روز افزون دارم.